تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خوردم
درد یک اتاق ویرانم میکند
من از دست رفته ام شکسته ام
می فهمی؟
به انتهای بودنم رسیده ام
اما اشک نمی ریزم
بنهان شده ام بشت لیخندی که درد می کند